۱۳۹۰ خرداد ۲۶, پنجشنبه

اگر حراج دین است پس سلام بر یزید بادا باد

  این سنت دوران است یا ستم حاکمان بر مردمی درد کشیده از نادانی و جهل، ارزانی دنیا بر گرانی آخرت
  چشمان در بند کشیدن(به یاد 209و240) ،جسمان نیمه جان در گور فکندن(برخی از اعدامیان 1367 نیمه جان به گور سپرده شدند)
 پیش از مرگ مردان خاندان زنان به اسارت گرفتن که حتی یزید نیز اینچنین نکرد(به یاد خانم رهنورد و همه زنام و زندانیان زن در بند)
جسم بیمار را به مسلخ افکندن و اجازت طبیب ندادن که حتی شمر وعمر سعد با امام سجاد چنین نکردند(اما با زید آبادی و صدها مبارز چنین کردند)
 تصاحب مردگان (شهید صانع ژاله و ...)
بستن زندگان ،ویران نمودن معابد(حسینیه داراویش گنابادی)
تاراج علم وعالم ومعلوم به کثرت سیاست نه وحدت حکمت
 تاختن بربینوایان به ریا، صورت عابدان نشاندن و مویه درمنابر بر عوام به رخسارکشیدن(جریان پاره کردن عکس امام و جریان سازی برای9 دی)
 از نام حسین برای یزید صله بردن (ساختن با بیگانگان و تاختن بر شهروندان و زیر دستان)
 با ظاهر پارسایان کفر ابلیس بر دل راندن، فقط از معدود حیواناتی درنده یی به لباس انسان در طول تاریخ بر آمده  که یکی از آن طایفه از بد اقبال نه از بی همتی و نادانی  نصیب ایرانیان شد.
 اگر فرعون ظالم بود شبانگاهان بر سرای کس هوار نشد و سینه همسران تا میانه ابدان ندرید(فروهرها)
 اگر یزید طاغی بود و حاکمی گستاخ هرگز دست بر زینب علی بلند نکرد و با اکرام وی را به ریا از شام روانه کرد نه آنکه زینب را با شویش به مسلخ  دیوان کشانده و حال و روزشان را شامی سیه کند.
 اگر نمرود خدایی میکرد و سر به آستان خدای یکتا فرود نمیآورد و بر منجنیق  خلیلش را قصد آتش افکندن داشت دگر محارم و پیروانش را آزار نداد و گرز بر پیکر رنجورشان به نواختن آشنا نکرد اگر هارون جسمان موسی را بر جسر بغداد با ۶ غلام رها کرد و رفت و  به آب دجله  نداد. حال کجاست که ببیند از هر چاله و چاهی جسمی به در آید شاهد بر مدعا .
 اگر حجاج مردمش را در علن با دیوار فرو کردن زندگی میگرفت، ایشان  بند بند زائران  فرزند هشتمین را به دیوار آذین نهادند و تکه تکه همچون چلچراغ نصب بر آستانش میکنند (حادثه بمب گذاری در حرم امام رضا)
اگر مامون به عزای رضا شال سیه بر سر فکند و با اشک ریا  بر کشته اش خاک عزا به  سر نهاد، اینان بر کشتن رضا مفتخر شوند و بی پروا و گستاخ همچون جاهلان بیابان گرد معرکه گیر، های این و های آن سر دهند.
 مغولان اگر بر توبره کشیدند خاک این وطن چو فضل وطن بدیدند هموطن شدند و لبس ریاضت به تن کنند، لیک این نگون بختان لباس ریاضت را نان شب و ریاست روز خود کنند.
 از ظهورشان تا افولشان  مسجد بساختند مغولان تا نام بد اجداد را پاک به سلطان محمد کنند و عابدان  بدان بخوانند و میهمان بدان کنند. لیک چه مسجدها که ویران به نام ضرار، زیرو زبر هم ایشان کنند .
 سالها زندان به رسم دوران ، دوستان بزم وراهزنان اوباش سکنی کنند. 
امروزِ روز اوستاد فن وفرهیختگان علم و سیاست به زندان شیطان کنند.
  چه گویم از ظلم دوران که به مردگان خصم همان کنند که با دوستان کنند.
اینجا حراج دین و ناموس و وطن است پس بادا باد
سلام بر یزید و فرعون از جفای روزگار بادا باد
 غربت نیز مرا در عاقبت بسان جغدان شام بی عاقبت کند
پس خموش که ناکسان استراق صدای زمین و آسمان کنند
شاگرد کوچک آیه الله منتظری
فروردین 1390